ناصر ابراهیم زاده

سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۹، ۱۲:۴۹ ق.ظ

ناراحتی هایی از جنس غم

شاید خیلی جالب نباشه که بعد از این همه وقفه در نوشتن یک همچین عنوان با بک گارانت غم رو بنویسم. راستشو بخواین تو چند ماه اخیر زیادی از لحاظ جسمی و فزیکی و ذهنی رو به راه نبودم به شکلی از مبتلا شدن به کرونا دردهام شروع شد و بعد به جراحی کشیده شد و بعد هم به فوت یکی از نزدیکان توسط ویروس ملعون کرنا و در انتها هم دلشکستگی و دلزدگی زندگی شخصی و  فروپاشی روابط عمیق دوستی

اگر نسبت به من از قبل شناخت داشته باشید یا اینکه نوشته های دیگه من رو قبلا دیده و خونده باشید متوجه میشید که همیشه سعی کردم مثبت بوده باشم و نوشته هایی امیدوار کننده و تا حدودی انگیزاننده بنویسم، نمیخوام بگم ادم هپی و شادی هستم اتفاقاً دوستای نزدیک و خانواده من از حالت جدی و خنثی بودن من در ارتباط گاهی شکایت میکنند اما خودم اینطور فکر میکردم که زمانی که قرار نوشته من رو افرادی دیگه ای بخونند بهتره که احساسات درونی خودم رو بهتر کنترل کنم و اونچه که بیان میکنم باعث غمگین تر شدن افرادی که نوشته هام رو میخونند نشه این رو از این حیث میگم که همونطور که میدونید ما جامعه ای داریم که خیلی خوشحال نیست شاید هم در اطراف شما موجودات خوشحال و راضی موجود باشه اما اونچه که من مشاهده میکنم و با توجه به ارزیابی که از متوسط اطرافیام بر آورد میکنم ناراحتی و نارضایتی مشهود تر هست . بهتره در حال حاضر از این بحث جامعه شناسانه بگذریم چون دنیای درون من این روزها خیلی رو به راه نیست و در رابطه با دنیای بیرون زمان دیگر وراجی خواهم کرد.

خواستم یکمی نق بزنم و ثبتش کنم تا شاید با این کار تخلیه احساسی بشم و احساساتم رو با این کار به باد فراموشی بسپرم 

داستان غم گین امروز من در مورد رابطه های عمیقی هست که با سهل انگاری و بی خردی یا شاید هم نادانی و بی عقلی و بی مسئولیتی همراه با عدم درک درست از نوع رابطه و مقدار زمانی که برای اون هزینه کردم. بعد از سالهای طولانی متوجه میشی که تمام تارو پود بافته های تو در لحظه ای خاکستر میشه و با غبار نامرئی هوا مخلوط میشه و جوری محو میشه که دیگه قابل مشاهده نیست و اونچه که مونده فقط دنیایی از خاطره تلخ و شیرینی هست که از گذشته در ذهن تو بر جای مونده و پاک کردن اینها امکان پذیر نیست فقط میشه در بلند مدت کمرنگترشون کرد و از کنارشون گذشت. جزعیات ناراحتی های امروزم رو به خاطر خصوصی بودنش نمیتونم به راحتی بیان کنم و به نظم درست هم نیست در فضای عمومی ادم از زخمها احساسی و اسیبهای که در زندگی شخصی میبینه بنویسه شاید بعداً در قالب داستانی با به کار گیری شخصیتهای فرضی به جزعیات ناراحتی های از جنس غم این روزهای خودم داستان سرایی کنم .

راستی در بالا به رابطه های عمیق اشاره کردم، بد نیست که تعریفی از رابطه های عمیق رو اینجا ذکر کنم.

رابطه های عمیق میتونه رابطه زناشوئی، رابطه دو تا رفیق که سالیان طولانی با هم وقت گذروندن، رابطه با همکارمون که خیلی باهاش صمیمی شدیم یا رابطه فرزند با پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده بوده باشه.

اگر بخوام تعریفی در این باره داشته باشم باید خدمدتون عرض کنم که از نظر من رابطه عمیق به رابطه ای میگن که در اون انرژی،زمان ، احساسات و عشق و هزینه های دیگری جاری بوده و ساختن مجدد به هیچ وجه اون رو مثل قبل نمیکنه و شک و تردید اینکه دو باره زخمی و داغون بشی همیشه متصور هست.

به نظر من برای برقرار کردن ارتباط موثر و خوب باید هر دو یا چند نفری که رابطه وقت میگذارند و هزینه میکنند بهتره که کمی واقع بینانه به این موضوع نگاه کنند و اگر جایی متوجه این شدند که برقراری این رابطه اشتباه بوده یا بعد از این اشتباه هست اگر قرار هست ازش خارج بشن بهتره که اونچه که بر اونها گذشته رو از یاد نبرند و با تنش کمتر  و اسیب رساندن کمتری به خود و دیگران ارتباط رو پایان بدند.

نمیخوام زیاد این موضوع رو پیچیده کنم و ناراحتی به وجود اوده رو زیاد بزگ نمایی کنم چرا که اگر ناراحتی به وجود اومده صرفا برای من بوده و این دلشکستگی احساسات درونی من هست که بر من گذشته و داغونم کرده، امیدوارم که با این اتفاقاتی که افتاده منبعد یکمی واقع بینانه تر حواسم به افرادی که اطرافم هستند و خیلی به من نزدیک میشن بوده باشه و زیاد روی رابطه ها احساساتم رو خرج نکنم چرا که بزرگترین ضربه های که من در طول عمرم چشیدم  ضربه عاطفی بوده، البته باید این رو عرض کنم که من زیاد ادم احساسی نیستم اما هر چقدر هم که منطقی فکر کنم باز هم انسانم و انسان بودن بدون درک و احساس یعنی ماشین .

خوب بهتره که خودم رو جمع و جور کنم و احساسات وامونده رو بیخیال شم چرا که در طول مدت چند ساله همین اسیب های احساسی من رو از هدف و برنامه ای که برای بلند مدت خودم چیده بودم رو ازم دور کرده. امیدوارم این ابرازات بهانه ای باشه برای ادامه دادن برنامه هام و تداوم در نوشته های من در اینجا و جاهای دیگه ای در فضای دیجیتال.

امیدوارم که واقعبینانه تر به روابطتون بپردازید و مراقب باشید تا اونجایی که راه داره ضربه نزنید و لطمه نبینید.

برقرار باشید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۱/۱۴
ناصر ابراهیم زاده

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی