طی چند هفته اخیر کتاب نظریه های شخصیت شولتز رو داشتم میخوندم، شاید بشه گفت با خوندن مطالبت این کتاب نگاه من نسبت به روانشناسی به نگرش جدیدی تبدیل شده باشه. البته هنوز کتاب رو تمومش نکردم و حدود 200صفحه ای مونده تا به انتهاش برسم اما تا همیجا هم برای بار دیگری مفروضاتم بر زمین ریختند و نگاه تازه ای به این علم پیدا کردم در حال حاضر این بهترین کتابی هست که خوندم (البته اخرین کتابهای خوانده شده برای من بهترینند) بخش زندگی نامه روانشناسها خیلی برام جالب بود از اینکه اونها هم چالشهایی همانند داشتند و در بیشتر موارد مثل من و شما اسیبهایی دیده بودند، اگر فرصت و علاقه به روانشناسی داشتید به این کتاب یک سری بزنید.
همونطور که قبلا هم اشاره کردم عزت نفس یکی از عواملی مهمی بوده و هست که بالا بردن سطح این عامل رو برای خودم از اون روزی که مفهومش رو متوجه شدم مد نظر داشتم به همین خاطر هر جا سر نخی مهمی برای افزایش عزت نفس پیدا کنم تلاش میکنم با همه راهکارهایی موجودی که در توان دارم و میدونم این مورد رو در خودم بهبود بدم و تثبیتش کنم، در لابه لای صفحه های این کتاب تاکید به خود پذیری رو مشاهده کردم (صفحه446 پاراگراف دوم) و از اونجا که به خود پذیری کمتر اهمیت میدادم و با توجه به اینکه این مطلب به نوشته قبلی هم ربط داره گفتم چند خطی در رابطه با این موضوع بنویسم.
از اونجایی که افراد کم عزت نفس عواملی از خود پذیری درشون یافت نمیشه اگر هم باشه خیلی کمرنگ هست تاکید بر این موضوع شاید جرقه ای باشه برای خود کم عزت نفس من تا بتونم تمرکز بیشتری بهش کرده باشم. خود پذیری به نظرم نگرش و برقراری ارتباط دوستانه و صمیمی با خود به حساب میاد به همین خاطر خود پذیری به این معنی برای من تلقی میشه، دوست داشتن خود واقعی بدون در نظر داشتن نظر دیگران البته گاهاً افرادی به اشتباه خود واقعی رو تکذیب میکنند و در پی ساختن و نوازش خود کاذب هستند.
پی نوشت در رابطه با خود کاذب: دوستی داشتم که هر چند ماه یک بار اسم جدیدی رو برای خودش انتخاب میکرد و بعضی وقتها اگر اسم جدیدش رو اشتباه میگفتی ناراحت هم میشد، طبق سنت و فرهنگ افراد نمایشی که متاسفانه درصد زیادی از جامعه ما این روزها این گارد رو به خودشون گرفتند و این وضعیت، وضعیت غالب بر سبک زندگیشون به حساب میاد نمیدونم این گارد تظاهر نمایی هویتی تا چند وقت دیگه در این جامعه وجود خواهد داشت و ادمها دست از این در سطح بودن و ماندن دست خواهند کشید. منظورم اینه که بهتره که خودمون رو همین شکلی که هستیم قبول داشه باشیم و بپذیریم تمام کاستی ها اگر در ما وجود دارند.
پی نوشت خود ناپذیری: دوستی داشتم که حدود 10 سال هست که درگیر کچلی کلش هست و تمام تمرکزش برای بازپروری موهاش هست . نمیخوام بگم که به ظاهرمون اهمیت ندیم منظورم این هست که در این روزها متاسفانه مشاهده میشه که هم و غم جمع کثیری از افراد شده رسیدگی به سر و وضع،تغییر نام و غیره... البته با محتوای مغزی خالی، ساختن خود کاذب باعث میشه که ما از خود واقعی دور بشیم و از درون احساس پوچی کنیم و گمان میکنیم با این ظاهر سازی خود را سطح بالا تری کشانده ایم .قرار بود در ارتباط با خود پذیری بنویسم اما رفتم به سراغ تخریب خودهای کاذب به هر حال از این استدلالهای من بود. اگر به نتیجه ای نرسیدین میتونید بعد از اتمام متن حرفهای که زده شد رو قبول نکنید ، اما من این رو میپذیرم که اطلاعات و دایره کلمات من در این زمینه کم هست و این تمام اونچیزی بود که در این لحظه در رابطه با خودپذیری میدونستم. نقش خود پذیری به این دلیل در عزت نفس ما تاثیر بسزایی داره که ما وضعیت موجود رو قبول میکنیم و موقعیتمون رو دوست خواهیم داشت با این درک و مفهوم، به نظرم بعد از این خودباوری ما راحت تر و هدفمندار تر زندگی میکنیم و خواهیم توانست برای رشد خودمون و مسائل مهم زندگیمون تمرکز بیشتر داشته باشیم.
عصر بر حسب اتفاق با اون یکی وبلاگم سر زدم دیدم ایران دیسک هشدار منقضی شدن دامنه رو به من نشون میده. الان که دارم این مطلب رو مینویسم دلیل این قعطی رو نمیدونم و نمیدونم چقدر دیگه زمان میبره تا اوضاع اونجا رو به راه بشه، البته تیکت به بچه های سایت سی پنل زدم و اونها هم بعد از حدود 12 ساعتی که تا به الان گذشته هنوز جوابی به تیکت من ندادند! به همین خاطر امشب برگشتم اینجا تا نوشته امشبم رو اینجا بنویسم، به هر حال در جاهایی که از دستمون کاری برنمیاد بهتره که خودمون رو الکی ازیت نکنیم و یکم فلکسیبل و انعطاف پذیر باشیم تا بتونم با شرایط خودمون رو تطبیق بدیم، البته این فلکسیبل بودن همه جا نباید به کار برده بشه از این جهت میگم که اگر الان در این باره به خودم و شرایطی که برای من اتفاق افتاده رو در نظر بگیرم در این روزها و شبها نوشتن و انتشار کردن نوشته ها مهمترین هست، فرقی نمیکنه در قالب ورد پرس باشه یا در بیان برای من حرکت غالب تداوم داشتن و ادامه دادن هست.
راستی صحبت از ادامه دادن شد به یاد اقتصاد مقاومتی افتادم، به نظرم اصل مفهوم مقاومتی بودن این هست که ما شرایط سختی که پیش رو هست رو مد نظر داشته باشیم و کمی مقاومت کنیم، البته شاید کمی غیر ساده انگارانه باشه یا بگید نفست از جای گرم بلند میشه که اینطور صحبت میکنی، نمیخوام بگم نفسم گرم هست یا سرد میخوام این رو عرض کنم که یاد گرفتم که اگر قراره گرم بشم زیاد به کمک دیگران حساب باز نکنم و توقع بیش از حد از دیگران نداشته باشیم تا اونجتا که در توان هست گرما تولید کنم به خودم انرژی بدم از این که بگذریم تو این چند روز شاهد این بودم که پوپولیستها نقش اپوزیسیون گرفتن و تو شبکه های اجتماعی گرد و خاک بلند میکنند، به هر حال من "رویدادها رو در پی روند" میدونم اگر اقتصاد در این روزها به نقطه ای رسیده که شکل مقاومتی رو به کار میگیره یکی از دلایلش به نظرم این هست که روند های مدریتی اشتباه اون روزها رو الان داریم میچشیم و حالا در این وضعیت سر دم دار مدیریت اشتباهات اقتصادی گذشته دم از بگم بگم های مجدد، شروع به دود بلند کردن در فضاهای مه آلود میکنه ، خوب مطمئناً دودش به چشم خودش خواهد رفت و شاید هم به چشم من و مائی که مقاومت و اتحاد رو با جیب خالی ترجیح میدهیم به دود برپا کردنهای الکی، مطمعناً برقراری آشوب و بی نظمی به نفع هیچ یک از افراد جامعه نخواهد بود البته برای آشوبگر قدرت طلب شاید به کار بیاد. بهر حال این بحث ها بحث من نیست فقط از این بابت اینجا اینها رو نوشتم که جواب شلیک حرفهای نامربوط رکورد شده بی سرو ته مهره سوخته رو داده باشم.
در کل برای همه ما بهتر اون هست که دست از مسیرهای انحرافی برداریم و اگر قرار هست به شکوفایی برسیم سعیمون این باشه که از درون این کار رو انجام بدیم و دل خوش به این نکنیم که جامعه یا دولتی دیگری از نقطه دیگه ای برای ما استین بالا بزنه و شرایط رو برای ما بهبود ببخشه.
در انتها به پوپولیست خدا بیامرز عزیز: تو رو نمیدونم چه برنامه ای برای خودت داری اما من به عنوان یک جزء از کل به توسعه یافتگی خودم و جامعه فکر میکنم و امید دارم که مقاومت اقتصادی این روزهای ما به ما کمک کنه تا مسیری هموار تری در اینده برای خودمن و نسلهای بعدی پدید بیاریم و در انتها امید دارم که تو هم بر سر عقل بیای و دست از این مسخره بازیهای نمایشی کودکانه برداری، دعا میکنم که خدا هر دو ما رو به راه راست هدایت کنه.
این هم انتهای قطع شدن دامین ما که ما رو به اینجا کشوند تا بخشی از نظرات شخصیم رو در مواجهه با اونها که قصد دارند امید رو در این روزها نابود و متشنج کنند.